خشایار الوند، کاگردان سینما در گفتوگو با خبرگزاری «حوزه»، با بیان اینکه فیلم دینی را نباید در ژانری خاص محدود کرد، گفت: یک تصور اشتباه در سینما ما رایج شده، آنهم اینکه فکر میکنیم اگر موضوعات مورد نظرمان را در قالبی خاص به تماشاگر ارائه دهیم، در حقیقت به آن توجه کردهایم، در صورتیکه این رویکرد هیچگاه به نتیجه مطلوب منجر نخواهد شد.
وی افزود: دلیل اول این است که سینما ژانرهای مشخصی دارد و نمیشود به سلیقه شخصی برای آن ژانرسازی کرد، هرچند این قبیل دستهبندیها شاید در داخل کشور بازگو شود، اما در دیگر کشورهای دنیا مورد تایید نیست. مطلب دیگر به محدود کردن این دست موضوعات مربوط میشود، منظور اینکه وقتی ما یک معنا را در قالبی خاص محدود میکنیم در حقیقت دایره تاثیرگذاری آن را اندک کردهایم، درصورتیکه این معنا قادر است در تمامی ژانرها کاربرد داشته باشد.
نویسنده سریال «پایتخت 5» ادامه داد: اینکه بخواهیم موضوعات دینی را در قالب کارهای نمایشی به بیننده عرضه کنیم، رویکرد بسیار خوبی است، به شرطی که راه انجام آن را آموخته باشیم، در زمان حال دیگر مخاطب از کلامی که به صورت مستقیم به او پند و اندرز میدهد استقبال نمیکند، بلکه دوست دارد مفهوم مورد نظر در لایههای پنهانی قصه بیان شود، برای مثال در پایتخت 5 موضوع داعش مطرح شد که این روزها درباره آن زیاد حرف زده میشود، اما در سریال به گونهای قصه روایت شد که تماشاگر آن را میپذیرفت.
الوند ادامه داد: جدا از شکل طنز در قالبهای دیگر هم میتوان به مفاهیم دینی دست پیدا کرد. بگذارید از یک فیلم خارجی مثال بزنم که بارها از تلویزیون پخش شده است. «مسیر سبز» عنوان این کار سینمایی است. در این فیلم، قصه چند نقر زندانی به همراه نگهبانان آنها روایت میشود، اما قصه به گونهای است که تماشاگر آن را میپذیرد و حتی از آن تاثیر میگیرد. این اتفاق میتواند در سینمای ما نیز رخ دهد، اما متاسفانه ما عادت کردهایم، تنها با شعار حرف خودمان را بزنیم. برای همین بسیاری از فیلمهای این حوزه در گیشه با استقبال مخاطبان مواجه نمیشود.
وی در پاسخ به این سوال که چنین رویکرد باطلی چرا در سینما رخ میدهد، گفت: دو دلیل به نظرم میرسد. ابتدا اینکه این دست آثار فرصتی شده تا عدهای بخواهند از موضوعات مورد نظر به عنوان محلی برای مال اندوزی استفاده کنند، برای همین با لحاظ کردن شاخصههای تکراری در کارهایشان به نوعی نیازهای خود را تامین میکنند.
دلیل دیگر هم به مدیران مربوط میشود که با حمایت از کارهایی که ظاهری دینی دارند میخواهند برای خود ژانرسازی کنند. حال اینکه چگونه میتوان این معایت را بر طرف کرد موضوعی است که باید عدهای کارشناس برای آن تصمیمگیری کنند.
این فیلمنامهنویس در بخش دیگری از سخنان خود درباره برخی انتقادات که فیلمنامه را عامل اصلی ضعف آثار سینمایی به ویژه موضوعات دینی میدانند؟ نیز چنین پاسخ داد: من با این گفته به هیچ وجه موافق نیستم، زیرا هم اکنون بسیاری از کارگردانان خود نگارش فیلمنامههایشان را به عهده دارند، پس این نقد چندان منطقی به نظر نمیرسد. موضوع دیگر، اگر به واقع چنین موضوعی صحت دارد، چرا فیلمسازان یا تهیهکنندگان چنین فیلمنامههای را میسازند، چون اگر کار بیکیفیت است، باید به آن توجهی نداشت، اما چگونه است که باز هم متون بیکیفیت ساخته میشود؟
الوند اضافه کرد: قصدم جانب داری یک طرفه از فیلمنامهنویسان نیست، چون مطمئناً در این حوزه هم کارهای بیکیفیت تولید میشود، همانگونه که در حوزه کارگردانانی و تهیهکنندگی چنین مسئلهای وجود دارد، اما حرف من این است آنچه کیفیت کار را رقم میزند ساختار یک فیلم است.
در این رابطه باید اضافه کنم اگر فیلمنامه یک اثر سینمایی ضعیف باشد، اما کارگردانی آن قوی آن اثر حداقل یک کار متوسط خواهد شد. این اتفاق را ما امروز در سینمای روز جهان به خوبی میبینیم، اما افسوس که نمیخواهیم از آن درس بگیریم.
این نویسنده در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر اینکه سفارش سازی در سینما آیا منجر به اتفاقات خوب در حوزه سینمای دینی خواهد شد، گفت: این را نمیتوان کتمان کرد که هر فیلمی به نوعی از جایی سفارش میگیرد، پس اگر فکر کنیم به ذاته سفارشسازی اتفاق بدی است حقیقت را کتمان کردهایم، اما موضوعی در این میان وجود دارد. آنهم اینکه سفارش یک امر است، اما اینکه در ساخت یا نگارش فیلمنامه دخالت شود امری دیگر، پس اینطور بگویم که سفارشسازی اگر مستقل باشد، مطمئناً نتیجه آن مثبت خواهد بود، اما اگر منجر به کارهای جهتدار شود، نباید از آن انتظار چندانی داشت.
وی در بخش پایانی سخنان خود تاکید کرد: برای اینکه فیلمنامه دینی از کیفیت منسجم سود برده باشد دو شرط لازم است، ابتدا اینکه سازنده باید در این حوزه تحقیقات و مطالعات لازم را داشته باشد. مطلب دوم اینکه از مشاوران خبره در این رابطه بهره برده شود، اگر این دو اتفاق رخ دهد میتوان سناریوهای بسیاری خوبی به دست آورد.